خانواده، نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)
خانواده، نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)
خانواده، نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)
نويسندگان: دكتر محمدرضا ستوده نيا* و اسماعيل رضايي**
خانواده نهادي است كه با ايمان و دلسوزي و اخلاص براي بهينه سازي و بهره گيري از فرصت جواني برنامه ريزي مي كند و با ارائه برنامه و جهت و نظارت و مراقبت و انتقال تجارب راه را براي بهره مندي مطلوب تر از فرصت جواني هموار مي سازد. آنچه پيوسته موجب سعادت و يا شقاوت انسان مي گردد، عمر و لحظه هاي زندگي اوست، اين امر لزوم تاكيد و دقت در برنامه ريزي خانواده ها را مشخص مي سازد چرا كه با برنامه ريزي اين مهم، بسياري از ابعاد زندگي اصلاح مي گردد. اين مقاله در برگيرنده ي برنامه هائي است كه در استفاده ي بهينه از فرصت جواني، انسان را ياري مي نمايد كه شامل موارد زير است:
تفكر قبل از عمل، همنشيني با نيكان، مشورت، استفاده از تجارب ديگران، استفاده از تجارب خود، مشخص كردن اهداف، تلاش، اراده و همت عالي، شور و اشتياق، نظم در امور، مراقبه و محاسبه، استفاده از فرصتها، راه صحيح كارها، هماهنگي، سرعت عمل، فن آوري پيشرفته، بهره مندي از نشاط جواني، كارهاي مهم، تخفيف در كارها، اجتناب از عوامل اتلاف وقت، ياد مرگ. كه در هر مورد به بيان ارتباط آنها با خانواده پرداخته ايم.
تاكيد اسلام و قرآن مبني بر تفكر و تعقل است و خداوند متعال بندگان را در قرآن بسيار به تفكر و تعقل فرا مي خواند، به همين دليل، نبايد بدون انديشه دست به كار شد و بهتر است ابتدا همه ي جوانب كاملاً سنجيده شود. در غير اين صورت نتيجه ي مطلوب به خواهان سعادت و موفقيت خويش هستيد بايد از قدرت فكر بهره مند شويد و با استفاده از انديشه هاي مثبت، كمبودهاي خود را جبران كنيد. (چرا كه) غوطه ور شدن در افكار، نه توهمات- روح را تقويت مي كند زيرا تفكر يك نوع آموزش به ضمير ناخودآگاه است. با تفكر، حالات باطني تقويت و قدرتهاي روحي آشكار مي شود. در صورت خوگرفتن به تفكر، قدرت فكر و نيروي تمركز، بيشتر مي شود. در نتيجه وهم و خيال ضعيف شده و اثر تبليغات و تلقينات گمراه كننده ي شيطان و دشمنان تضعيف مي گردد» (مجتهدي سيستاني 1386، ص 17 با تلخيص)
اگر جوان درباره ي سرانجام كاري كه در پي آن است بينديشد در كارها به نتيجه مطلوب مي رسد و گرفتار پشيماني و افسوسهاي كشنده نمي شود. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «اذا قدمت الفكر في جميع افعالك، حسنت عواقبك في كل امر؛ اگر پيش از همه ي كارهايت درباره آن بينديشي سرانجام و عاقبت تو در هر امري نيكو خواهد بود»
(آقا جمال الدين خوانساري 1366، ج6. ص454)
«انرژي و نيروهاي معنوي اينگونه شخصيت ها، در همنشينانشان نفوذ مي كند. گاهي اين نفوذ در برخي افراد سريع تر مي باشد و احتياج به زمان طولاني ندارد بلكه يك نشست، يك نگاه و يك گفتار، وضعيت فكري و اعتقادي ديگران را شكوفا مي سازد. چرا كه هاله اي كه اطراف بدن انسان را فراگرفته است ميدان هايي از انرژي است كه انسان ها به وسيله وجود همين هاله ها مي توانند در اثر همنشيني و مجالست با يكديگر اثرات مثبت و منفي بر يكديگر داشته باشند.
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: شاور في امورك مما يقتضي الدين من فيه خمس خصال، عقل و حلم و تجربه و تقوي...؛ در امور خود كه از نظر دين جايز باشد با كسي مشورت كن كه در او پنج خصلت وجود دارد:
1- عقل 2- حلم 3- تجربه 4- نصيحت گويي 5- تقوا.
بنابراين بهتر است از افرادي که اين صفات در آنان نيست، پرهيز كرد وگرنه ممكن است انسان به جاي هدايت به ضلالت و گمراهي كشيده شود.
مشورت كردن، وقت و بهره مندي از آن را پربارتر مي كند و به اين ترتيب اولاً احتمال اشتباه كمتر مي شود و ثانياً زماني را كه بايد صرف يافتن نتيجه اي كرد را تقليل مي دهد و اين فرصت را به وجود مي آورد كه به كارهاي ديگر پرداخته شود و البته اگر طريق مشورت صحيح باشد و به راه معقولي منتهي شود بايد اهل عمل بود تا وقت مشورت دهنده و خود شخص، مثمر ثمر گردد.
«اگر انسان بخشي از عمر خود را صرف گردآوري تجارب ديگران كند، هرگز زيان نكرده است، چون تجربه هاي افراد كه حاصل يك عمر زيستن و فراز و نشيبها و موفقيتها و ناكامي هاي زندگي است، در تجربه خلاصه مي شود و راه ميان بر به شمار مي آيد و بر غني شدن اوقات كمك مي كند» (محدثي 1386. ص35)
« همه تجربه هاي تلخ و شيرين شخصي و استفاده از آنها در موارد لازم، دليل بر خردمندي انسان است، زيرا به ياد داشتن تجربه ها و درس آموختن از آنها از نيروي عقل سرچشمه مي گيرد. بهتر است نگذاريد با غفلت از تجربه هاي گذشته، تاريخ زندگي تان، تكرار شود و پس از گذشت سالها همان نتايج و تجربه هايي را كه قبلاً ديده بوديد و دو مرتبه با آنها روبرو شويد (چون، عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود. به اين ترتيب) مي توانيد از وقت و فرصتي كه داريد استفاده بيشتري نموده و توفيقات ارزنده تري را نصيب خود گردانيد»(مجتهدي سيستاني1386.ص149) استفاده نكردن از آنچه بر اثر تجربه نصيب هر شخصي مي شود، در واقع هدر دادن تجربه و زماني است كه صرف كسب آن تجربه شده و نيز موجب اتلاف زماني است كه با به كار بستن تجربه بايد در آن صرف جويي مي شد.
نوشتن يك سري اهداف اساسي عمر بر روي كاغذ شما را ياري خواهد داد تا در بيابيد واقعاً در زندگي خود چه مي خواهيد، اين كار شما را جهت دار مي كند. به شما اين احساس را مي دهد كه بر سرنوشت خود مسلط هستيد و به منزله ي پايه و معياري مي شود كه ساير فعاليتهاي جنبي را با آن مي سنجيد و مي توانيد در جهات مختلف زندگي خود تعادل برقرار سازيد. به اين ترتيب با آگاهي از اينكه دوست داريد عمر خود را چگونه صرف كنيد از بروز بسياري از موانع و ناسازگارهاي بعدي جلوگيري خواهيد كرد.
تلاش كردن عاملي براي رشد و شكوفايي هر كسي است. از اين روي حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: «... فشدوا عقد المآزر، واطووا فضول الخواصر، و لا تجتمع عزيمه و وليمه. ما أنقض النوم لعزائم اليوم...؛ ... پس كمربندها را محكم ببنديد، و دامن همت بر كمر زنيد، كه به دست آوردن ارزش هاي والا با خوشگذراني ميسر نيست! چه بسا خواب هاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده....» (دشتي 1379.ص477). بدون تلاش و اراده و همت عالي نمي توان انتظار سعادتمندي را كشيد بلكه بايد با ثبات قدم و تلاش مستمر از وقت و عمر بهره جست تا دريچه هاي موفقيت را يكي پس از ديگري گشود. «بسياري از مواقع كارها خوب آغاز مي شود ولي يا به انجام نمي رسد و يا بد تمام مي شود. آنان كه روحيه استقامت در كار و پايداري تا به انجام رسيدن آن را ندارند هرگز به مقصد نمي رسند.
«... واستقم كما امرت و لا تتبع اهواءهم...» (شوري42:15) ... و همان گونه كه مأموري ايستادگي كن، و هوسهاي آنان را پيروي مكن... (فولادوند 1415 ق.ص484) از آنجا كه هوا و هوسها، بزرگترين مانع حركت (انسان به سوي تعالي) و سر راه برنامه [هاي] اوست خداي تعالي فرمان پيروي نگردن از هوا و هوسها را مي دهد» (دلشاد تهراني 1373. ص348 و 349)
اشتياق داشتن و علاقه نشان دادن به هر امري موجب آساني آن مي شود و اراده ي انسان را براي تلاش تقويت مي كند و گذشته از آن با تمركزي كه روي كار ايجاد مي نمايد باعث مي شود وقت خود را با شيريني و جديت بيشتري در راستاي بهره مندي سپري كرد.
تفكر قبل از عمل، همنشيني با نيكان، مشورت، استفاده از تجارب ديگران، استفاده از تجارب خود، مشخص كردن اهداف، تلاش، اراده و همت عالي، شور و اشتياق، نظم در امور، مراقبه و محاسبه، استفاده از فرصتها، راه صحيح كارها، هماهنگي، سرعت عمل، فن آوري پيشرفته، بهره مندي از نشاط جواني، كارهاي مهم، تخفيف در كارها، اجتناب از عوامل اتلاف وقت، ياد مرگ. كه در هر مورد به بيان ارتباط آنها با خانواده پرداخته ايم.
كليد واژه:
مقدمه:
راه هاي بهينه سازي فرصت جواني:
1)تفكر قبل از عمل:
تاكيد اسلام و قرآن مبني بر تفكر و تعقل است و خداوند متعال بندگان را در قرآن بسيار به تفكر و تعقل فرا مي خواند، به همين دليل، نبايد بدون انديشه دست به كار شد و بهتر است ابتدا همه ي جوانب كاملاً سنجيده شود. در غير اين صورت نتيجه ي مطلوب به خواهان سعادت و موفقيت خويش هستيد بايد از قدرت فكر بهره مند شويد و با استفاده از انديشه هاي مثبت، كمبودهاي خود را جبران كنيد. (چرا كه) غوطه ور شدن در افكار، نه توهمات- روح را تقويت مي كند زيرا تفكر يك نوع آموزش به ضمير ناخودآگاه است. با تفكر، حالات باطني تقويت و قدرتهاي روحي آشكار مي شود. در صورت خوگرفتن به تفكر، قدرت فكر و نيروي تمركز، بيشتر مي شود. در نتيجه وهم و خيال ضعيف شده و اثر تبليغات و تلقينات گمراه كننده ي شيطان و دشمنان تضعيف مي گردد» (مجتهدي سيستاني 1386، ص 17 با تلخيص)
اگر جوان درباره ي سرانجام كاري كه در پي آن است بينديشد در كارها به نتيجه مطلوب مي رسد و گرفتار پشيماني و افسوسهاي كشنده نمي شود. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «اذا قدمت الفكر في جميع افعالك، حسنت عواقبك في كل امر؛ اگر پيش از همه ي كارهايت درباره آن بينديشي سرانجام و عاقبت تو در هر امري نيكو خواهد بود»
(آقا جمال الدين خوانساري 1366، ج6. ص454)
2) همنشيني با نيكان
«انرژي و نيروهاي معنوي اينگونه شخصيت ها، در همنشينانشان نفوذ مي كند. گاهي اين نفوذ در برخي افراد سريع تر مي باشد و احتياج به زمان طولاني ندارد بلكه يك نشست، يك نگاه و يك گفتار، وضعيت فكري و اعتقادي ديگران را شكوفا مي سازد. چرا كه هاله اي كه اطراف بدن انسان را فراگرفته است ميدان هايي از انرژي است كه انسان ها به وسيله وجود همين هاله ها مي توانند در اثر همنشيني و مجالست با يكديگر اثرات مثبت و منفي بر يكديگر داشته باشند.
3) مشورت
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: شاور في امورك مما يقتضي الدين من فيه خمس خصال، عقل و حلم و تجربه و تقوي...؛ در امور خود كه از نظر دين جايز باشد با كسي مشورت كن كه در او پنج خصلت وجود دارد:
1- عقل 2- حلم 3- تجربه 4- نصيحت گويي 5- تقوا.
بنابراين بهتر است از افرادي که اين صفات در آنان نيست، پرهيز كرد وگرنه ممكن است انسان به جاي هدايت به ضلالت و گمراهي كشيده شود.
مشورت كردن، وقت و بهره مندي از آن را پربارتر مي كند و به اين ترتيب اولاً احتمال اشتباه كمتر مي شود و ثانياً زماني را كه بايد صرف يافتن نتيجه اي كرد را تقليل مي دهد و اين فرصت را به وجود مي آورد كه به كارهاي ديگر پرداخته شود و البته اگر طريق مشورت صحيح باشد و به راه معقولي منتهي شود بايد اهل عمل بود تا وقت مشورت دهنده و خود شخص، مثمر ثمر گردد.
4) استفاده از تجارب ديگران:
«اگر انسان بخشي از عمر خود را صرف گردآوري تجارب ديگران كند، هرگز زيان نكرده است، چون تجربه هاي افراد كه حاصل يك عمر زيستن و فراز و نشيبها و موفقيتها و ناكامي هاي زندگي است، در تجربه خلاصه مي شود و راه ميان بر به شمار مي آيد و بر غني شدن اوقات كمك مي كند» (محدثي 1386. ص35)
5)استفاده از تجارب خود:
« همه تجربه هاي تلخ و شيرين شخصي و استفاده از آنها در موارد لازم، دليل بر خردمندي انسان است، زيرا به ياد داشتن تجربه ها و درس آموختن از آنها از نيروي عقل سرچشمه مي گيرد. بهتر است نگذاريد با غفلت از تجربه هاي گذشته، تاريخ زندگي تان، تكرار شود و پس از گذشت سالها همان نتايج و تجربه هايي را كه قبلاً ديده بوديد و دو مرتبه با آنها روبرو شويد (چون، عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود. به اين ترتيب) مي توانيد از وقت و فرصتي كه داريد استفاده بيشتري نموده و توفيقات ارزنده تري را نصيب خود گردانيد»(مجتهدي سيستاني1386.ص149) استفاده نكردن از آنچه بر اثر تجربه نصيب هر شخصي مي شود، در واقع هدر دادن تجربه و زماني است كه صرف كسب آن تجربه شده و نيز موجب اتلاف زماني است كه با به كار بستن تجربه بايد در آن صرف جويي مي شد.
6) مشخص كردن اهداف:
نوشتن يك سري اهداف اساسي عمر بر روي كاغذ شما را ياري خواهد داد تا در بيابيد واقعاً در زندگي خود چه مي خواهيد، اين كار شما را جهت دار مي كند. به شما اين احساس را مي دهد كه بر سرنوشت خود مسلط هستيد و به منزله ي پايه و معياري مي شود كه ساير فعاليتهاي جنبي را با آن مي سنجيد و مي توانيد در جهات مختلف زندگي خود تعادل برقرار سازيد. به اين ترتيب با آگاهي از اينكه دوست داريد عمر خود را چگونه صرف كنيد از بروز بسياري از موانع و ناسازگارهاي بعدي جلوگيري خواهيد كرد.
7) تلاش، اراده و همت عالي:
تلاش كردن عاملي براي رشد و شكوفايي هر كسي است. از اين روي حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: «... فشدوا عقد المآزر، واطووا فضول الخواصر، و لا تجتمع عزيمه و وليمه. ما أنقض النوم لعزائم اليوم...؛ ... پس كمربندها را محكم ببنديد، و دامن همت بر كمر زنيد، كه به دست آوردن ارزش هاي والا با خوشگذراني ميسر نيست! چه بسا خواب هاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده....» (دشتي 1379.ص477). بدون تلاش و اراده و همت عالي نمي توان انتظار سعادتمندي را كشيد بلكه بايد با ثبات قدم و تلاش مستمر از وقت و عمر بهره جست تا دريچه هاي موفقيت را يكي پس از ديگري گشود. «بسياري از مواقع كارها خوب آغاز مي شود ولي يا به انجام نمي رسد و يا بد تمام مي شود. آنان كه روحيه استقامت در كار و پايداري تا به انجام رسيدن آن را ندارند هرگز به مقصد نمي رسند.
«... واستقم كما امرت و لا تتبع اهواءهم...» (شوري42:15) ... و همان گونه كه مأموري ايستادگي كن، و هوسهاي آنان را پيروي مكن... (فولادوند 1415 ق.ص484) از آنجا كه هوا و هوسها، بزرگترين مانع حركت (انسان به سوي تعالي) و سر راه برنامه [هاي] اوست خداي تعالي فرمان پيروي نگردن از هوا و هوسها را مي دهد» (دلشاد تهراني 1373. ص348 و 349)
8) شور و اشتياق:
اشتياق داشتن و علاقه نشان دادن به هر امري موجب آساني آن مي شود و اراده ي انسان را براي تلاش تقويت مي كند و گذشته از آن با تمركزي كه روي كار ايجاد مي نمايد باعث مي شود وقت خود را با شيريني و جديت بيشتري در راستاي بهره مندي سپري كرد.
پي نوشت ها :
*استاد گروه الهيات دانشگاه اصفهان
*دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}